مگر نه اینکه تو را همیشه می خواهم ، پس به خط میشوم برای اجرای دستورات.
همت میکنم که تو را در پس همه‌ی حوادث زندگی اندک دنیایی  خویش نظاره گر اعمالم ببینم
هر چه وسوسه و ندای یاس آلود میشنوم ، نادیده میگیرم.
اینبار پا سست نخواهم کرد
من معجزاتی دیدم که هنگام مشکلات یاری ام کردند و ناجی ام شده اند آیا نمی شود که دست خدا بر سر طفل یتیم زندگی ام دائمی بشود!؟
نمی شود سراسر زندگی ام معجزه ای باشد که خدا به من هدیه داده است
جسارت میکنم و پا در پل حوادث خواهم گذاشت،همان پلی که اگر سلامت عبور کنم ،تجلی حق در زندگی ام را خواهم دید
آنجا که دیگر در خفا بنده اش نخواهم بود.
آنجا که باید این بندگی را فریاد بزنم .
آنجا که راه حق را انتخاب کرده ام و راه برگشت نخواهم داشت.
وباز نوای نورانی اش چشمان دلم را برای تماشای نور حق ، بیناتر میکند، درست همان جایی که میخوانند:
وَمَا لَنَا أَلاَّ نَتَوَکَّلَ عَلَى اللّهِ وَقَدْ هَدَانَا سُبُلَنَا وَلَنَصْبِرَنَّ عَلَى مَا آذَیْتُمُونَا وَعَلَى اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُونَ»سوره ابراهیم-آیه 12
((و چرا بر خدا توکل نکنیم و حال آنکه ما را به راه‏هایمان رهبرى کرده است؟ و البته ما بر آزارى که به ما رساندید شکیبایى خواهیم کرد، و توکل کنندگان باید تنها بر خدا توکل کنند))
و من این بار مصمم تر از هر زمانی به آواز خوش و صدایی خوش تر از هر زمان دیگری سخن میگویم : عجب بندگی کنم برای خدایی که عجیب برایم خدایی میکند.

ادامه دارد


آوای بندگی 1

آوای بندگی 2


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها