و این بار حضور خدا را پررنگ تر احساس میکنم
و در راه حق قدم میگذارم و به خاطر پشتوانه ای چون خدا جسور شده ام
راه میروم و فریاد میزنم در این آشفته بازار تا شاید کسی صدای مرا بشنود
هنوز نمیدانم که فریادم به همرزمانم رسیده یا نه اما دشمنانم قد علم میکنند.
آنان که میخواهند مرا به خطا بکشانند ،همان هایی که میگویند بیا و از راه حق چشم‌ بپوشان که بندگی و عافیت در امورات دیگری ست
در مانده می مانم که چه باید گفت که باز هم معجزه ای از جنس آیات قرآن به داد من تازه مسلمان شده میرسد:قُل لَّن یُصِیبَنَآ إِلَّا مَا کَتَبَ اللَّهُ لَنَا هُوَ مَوْلَنَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ»سوره توبه آیه 51)
((هرگز جز آنچه خداوند براى ما مقرّر کرده است، به ما نخواهد رسید. او مولاى ماست و مؤمنان باید تنها بر خداوند توکّل کنند.))
و این آیه را تکرار میکنم و برای آنان لبخند میزنم.
اما در خفا باز هم شرمنده ام
من با یک مخالفت دشمن ناامید شدم ، از که ناامید شده ام از خدا!؟
ابدا
من از خودم نا امید شده ام
از خودم که حتی توان رویارویی با حرف مخالفان را ندارم
شاید ادامه خواهد داشت.

آوای بندگی1

آوای بندگی2

آوای بندگی3


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها